اکنون سال‌ها از آخرین مطلبم در این وبلاگ می‌گذرد شاید شش سال، کمی کمتر یا بیشتر.

آن زمان که شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام و پیام‌رسانی مثل تلگرام در کار نبود نوشتن طعم دیگری داشت. در قلم نان بود، آب بود، یا بهتر است بگویم نوشتن یک پرستیج اجتماعی بود!

اکنون که دست مردم از محتوای زرد اینستاگرام و تلگرام کوتاه شده، همه تشنه خواندن متن‌های بلند شده‌اند، ذهنشان دنبال چیز باارزش و قابل توجهی می‌گردد تا ذهن خود را با آن سیر کنند.

این با ارزش شدن دوباره وبلاگ‌نویسی حتی برای چند روز، مثل جان‌بخشی به درختی خشکیده است، شاید این شروعی دوباره برای زنده شدن وبلاگ‌نویسی باشد!

مکانی که می‌توانید احساساتتان را خالصانه به معرض دید دیگران بگذارید، دیدگاهتان را مطرح کنید و مخاطبینی با ولع آن را مصرف کنند.

شاید فکر کنید قطع شدن ارتباط جهانی چه مصیبتی است، اما واقعیت این است که در دل هر مصیبتی، موهبتی وجود دارد.

تغییرات بزرگ نه از خیابان‌ها، بلکه از کتاب‌خانه‌ها شروع می‌شود.

با شعار حرف نمی‌زنم، نفس من از امید به مطالعه و نوشتن گرم است وگرنه پشتم به کسی گرم نیست.

من برنامه‌نویس اندرویدی هستم که با قطع شدن اینترنت کارم لنگ شده، اما همیشه چنین محدودیت‌هایی را به چشم فرصتی برای رشد می‌بینم.

حرف برای گفتن بسیار است اما می‌خواهم هرچه زودتر این مطلب را برای شما منتشر کنم.

امید دارم جور دیگری به ماجرا نگاه کنید.

از فرصتی که برای خواندن کتاب‌های نخوانده، فیلم‌های ندیده و متن‌های نانوشته‌تان مانده، استفاده کنید. جوانه تغییر را از هم اکنون در ذهنتان پرورش دهید.

تبدیل تهدید به فرصت - یادداشت یک متفکر پاره وقت

10 نقل قول از کهن مرد دوره رنسانس، لئوناردو داوینچی

آدم های نیویورک در ایران

شدن ,شاید ,مثل ,نوشتن ,شده، ,یک ,اینستاگرام و ,قطع شدن ,گرم است ,است وگرنه ,وگرنه پشتم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایبان خودرو /سایبان ماشین حکیم بار دانلود مقاله الکترو موتور کولر نساج یار عطر گندم خدمات دانشجویی ایران خلاصه فراگرد تنظیم تا کنترل بودجه اسفندیار فرج وند آموزش طب سوزنی در اصفهان | تضمینی خلاصه کتاب اصول و فنون مذاکره دکتر مسعود حیدری